سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عالَمی دگر...

هرچند حال دلم خوش نیست..

اما به درخواست عزیزی، امروز که عیده، شعری گذاشتم نیمچه طنز:)

البته فک کنم سال 89 بود که سرودمش

عاشق و نیروی انتظامی

نیروی انتظامی، میگن عاشق میگیره

نیروی انتظامی! منم دلم اسیره

یا الله بیا بگیر و زندانی خودت کن

آخه میگفت باباجون: زندانی زود میمیره

اگه نشم زندانی میرم بلیط میگیرم

میرم به شهر یارم که شهری بی نظیره

اونوقت میخوای بگیری یه مجرم فراری

اما خدا میدونه اون موقع خیلی دیره

آخه دیگه رسیدم به دلبر عزیزم

آهِ دل رفیقم دامنتو میگیره

ماشینمو که بردی موتورمو گرفتی

دلمو کن زندانی نگو که اون صغیره

نه ظاهرا کسی نیست ماشینو بردار بیار

فردا میگن تعطیله عید خوش غدیره

یه سر بریم پیش یار کنار او بشینیم

که تا اونم ببینه چه غوغا تو ضمیره

صبوری بذله گو، این دیگه چه شعریِس

چی چی میگوی؟، که دلها، دنبال نون پنیره

فهمیدی من چی میگم؟ میخوای به ترکی بگم؟

 گَـ مــنِ تـِز تـوتگِنـان، اِلـدِر گِـنَـن اسـیره


[ چهارشنبه 92/3/22 ] [ 12:31 عصر ] [ حبیب ]
درباره وبلاگ
امکانات وب
بازدید امروز: 122
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 156402

طراحی سایت